ماهنامه پردازش- سالهای اولیه هزاره جدید دوره سودآوری فولادسازان، عمدتاً توسط پیشرانی اقتصاد پرتحرک چین بود. اکنون، با کند شدن سرعت رشد چین،واقعیت جدیدی برقرارشده است.با آغاز سال ۲۰۱۴، رشد تقاضای فولاد شروع به کند شدن کرد.صنعت جهانی که بهطور چشمگیری تولید را برای تأمین تقاضای مشاهدهشده در آسیا، با نرخ متوسط سالانه ۴/۹ درصد بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۳ افزایش داد، اکنون با چالش معمول پس از رونق، ظرفیت اضافی، روبرو است.درحالیکه صنعت فولاد در سال۲۰۱۳ به حداکثر تقاضای خود رسید، گسترش ظرفیت در تمام مدت تا سال ۲۰۱۶ به دلیل عدم تحرک سرمایهگذاری، با افزودن ۶۰ میلیون تن دیگر به ظرفیت جهانیتر برابر تقاضای در حال تقلیل، ادامه یافت.درنتیجه، با آغاز سال ۲۰۱۶، صنعت با بحران شدیدی روبرو شد که تعداد بسیار زیادی از کارخانهها، مقدار فولاد خیلی بیشتر از تقاضای رو به کاهش تولید میکردند و سود صنعت به صفر یا به منطقه منفی برای اکثر بازیگران صنعت افت کرد.
درحالیکه از آن زمان وضعیت صنعت به میزان قابلتوجهی بهبودیافته، ظرفیت اضافی فولاد احتمالاً مشکلی درازمدت باقی خواهد ماند.باوجوداین بهبود در تولید فولاد در سال جاری [۲۰۱۷]،مقدار بسیار زیادی از رشد تقاضا،بهوقتایران چین به بستن ظرفیت غیرقانونی کورههای القایی (IF) و جایگزینی آن با تولید کارخانههای قانونی، تااندازهای مجازی است.در سطح جهانی،ظرفیت اضافی تولید فولاد سالانه به بیش از ۳۷۵ میلیون تن (MTPA)در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶رسید(علاوه بر بیش از ۱۰۰ میلیون تن ظرفیت غیرقانونی کورههای القایی در چین). اکنون برآورد میشود مقدار اضافی به حدودMTPA 300 به سمت پایان دهه کاهش یابد(شکل ۱)،با ظرفیت تولید کل در حال تثبیت شدن به حدود ۲/۲ میلیارد تن تا سال ۲۰۲۰٫ درنتیجه،انتظار میرود میانگین نرخ بهرهبرداریاز ظرفیت کارخانهها،که هنوز کمتر از ۷۶ درصد است، افت قابلتوجه از مقدار ۸۳ درصد در ۱۰ سال قبل، زمانی که صنعت در اوج خود بود بهتدریج بهبود یابد.
این ظرفیت اضافی بهویژه در چین و اروپا،خاورمیانه و شمال آفریقا مشخص است.ازآنجاکه عدم توازن به اقتصاد ضعیف صنعت منجر شده است، تولیدکنندگان احساس کردهاند مجبور به چرخش برای افزایش صادرات هستند.افزایش صادرات، بهنوبه خود،محرک موج جدیدی از اختلافات تجاری و اقدامات حمایتگرانه از تولید داخلی بوده است. آمار OECD از سال ۲۰۱۱، نشان میدهد که شکایات ضد قیمتشکنی (ضد دامپینگ) و حقوق گمرکی جبرانی،بسیاری از آنها شامل چین، پنج برابر برای اقتصادهای شاکی و سه برابر برای اقتصادهای مدافع شده است.
باوجود انتظار بهبود آهسته تقاضا، بهطور متوسط فقط ۸/۰ درصد در سال از ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۵، صنعت با یک دهه نوسانی روبرو است (شکل ۲).کاهش سرعت رشد چیناغلب بازیگران صنعت را غافلگیر کرد.تلاشهای ادغام در برخی از نقاط جهانبهبودگرایی توسعه ادامه توسعه درجاهای دیگر و در برخی از کشورها خنثیشده است، مداخله دولتی مانع از بستن کارخانههای ناکارآمد شده است،دینامیک بازار را تخریب میکند.نتیجه یک صنعت جهانی است که چند پارچه و رسیده برای تجدید ساختار بیشتر است.بنابراین، فولادسازان چگونه در حال انطباق با آن هستند؟چه تفاوتهایی در بازارها وجود دارد؟چه حرکتهایی میتوانند به شکلدهی صنعت یا موقعیت یک تولیدکننده خاص فولاد برای موفقیت کمک کنند؟
هدف این مقاله ارائه یک دید کلی بهعنوان خط پایه و طرح پیامدهای چالش ظرفیت اضافی برای صنعت فولاد جهانی در موارد زیر است. بر این اساس، برایمناطق اصلی تولید فولاد،ما دینامیک حاکم بر بازار را تجزیه و تحلیل نموده و محرکها، محدودیتها و شرایط برای ادغام صنعت، منطقی کردن ظرفیت، و بازگشت به سودآوری اقتصادی را ارزیابی میکنیم.
تصویر منطقهای
چین: هجوم برای تمرکز و انقباض یک صنعت مشکلدار
درحالیکه بحران مالیو تنشهای ژئوپلیتیک در روسیه، برزیل و سایر نقاط، همه مقداری بهکندی تقاضای جهانی فولاد کمک کردهاند؛ اینچنین است که بهعنوان بزرگترین عامل در ظرفیت اضافی فعلی صنعت جلوهگری میکند.صنعتی شدن وشهرنشینی کشور از حدود سال ۲۰۰۰ محرکهای اصلی تقاضای فولاد بودهاند. اما، چین به دلیل تمرکز دولت بر گسترش سریع زیرساختهای شهری و صنعتی، بسیار سریعتر از اکثر کشورهای توسعهیافته قبلی به اوج تقاضای فولاد خود رسید. به همین ترتیب،ورود به سرازیری در مسیر توسعه کشور نیز بسیار زودتر از میزان معمول تاریخی آن انجام شد.در سال ۲۰۱۴، تقاضای چین برای فولاد نهایی شروع به کاهش کرد،با افت بیش از ۸ درصد بهMTPA۶۷۶ تا سال ۲۰۱۵از اوج رسمی MTPA 738 رسید. به دنبال آن بهبود اندکی در سال ۲۰۱۶با افزایش تقریباً سهدرصدی در سال ۲۰۱۷صورت گرفت اما ما بر این باوریم که تقاضا در این دهه به اوج مشاهدهشده قبلی خود نخواهد رسید.دلیلش ساده است:مصرف سرانه فولاد چین از قبل بسیار بالاتر از سطح آن دربیشتر کشورهای توسعهیافته،حتی در طی سالهای اوج خود رسیده،و صنعتی شدن و توسعه شهرنشینی در چین نمیتواند برای همیشه تسریع شود.باوجوداینکه بیشتر مردم در حال حاضر در شهرها زندگی میکنند،و اقتصاد چین در حال انتقال به “خدمات محور” است، بهاحتمالزیاد عکس آن اتفاق خواهد افتاد.
در طی دوران رونق،صنعت فولاد چین بهسرعت گسترش یافت.امروز،تقریباً نیمی از ۲۵شرکت بزرگ تولیدکننده فولاد در جهان متعلق به چین هستند.بسیاری از بازیگران چینی، که اکثریت وسیعی از آنها تولیدکنندگان مجتمع یکپارچه برای تولید فولاد گرید کالایی هستند، در سالهای اخیر از کاهش رشد در بازار داخلی خود سخت ضربه خورده و تا سال گذشته [۲۰۱۶]،آنها فاقد بودجه لازم برای ادامه ارتقای امکانات تولیدی خود بودند. امسال [۲۰۱۷]، صنعت نشانههایی از بهبود را، اما در سایه تداوم ظرفیت اضافی و چند پارچگی نشان داده است،انتظار میرود آینده برای اکثر تولیدکنندگان چالشی باقی بماند.در سهماهه آخر سال ۲۰۱۵،حاشیه سودEBITDAفولادسازان چینیبهطور متوسط ۱۴ درصد افت کرد از پنج درصد قبلی در اوایل سال ۲۰۱۵، منجر به جریان نقدی منفی برای بیشتر صنعت داخلی شد.بهبود متوسط در دو سال گذشته،به فهرست بازیگران بخش عمومی چین برای بهبود به سطح حاشیه سود قبل از ۲۰۱۵ کمک کردهاند. اما، بدون بهبود قابلتوجه تقاضا در افق، بخش فولاد چین بهطورکلی همچنان عرضه اضافی خواهد داشت، و اقتصاد آن در بهترین حالت،در حد متوسطی باقی خواهد ماند.
مدت زیادی است که سیاست دولت چین عدم ترغیب صادرات فولاد با ارزشافزوده کم بوده استو در عوض،صنعت را برای تمرکز بر محصولات گرید بالاتر و فولاد مخصوص تحتفشار قرار داده است.در طی دو سال گذشته،پکن در حال هماهنگ کردن تجدید ساختار این بخش، باهدف کاهش ظرفیت کل به کمتر از یک میلیارد تن تا سال ۲۰۲۰ بوده است.رسیدن به این هدف نیاز به حذف بیش از MTPA 100ظرفیت منسوخ،بالاتر و فراتر از تعطیلی ظرفیت تولید غیرقانونی اعلامشده کورههای القایی دارد.درنتیجه رشد ظرفیت تولید،کاهشیافته است، امکانات تولیدی جدید تا حد زیادی با تعطیلی کارخانهها خنثی میشوند.درحالیکه حداقل ده کارخانه جدید در سال ۲۰۱۵ راهاندازی شد،از ژانویه همان سال هیچ اعلام جدیدی انجامنشده است.علاوه بر این،در نیمه اول سال ۲۰۱۷، دولت چین اعتقاد به بستن بیشتر کارخانههای غیرقانونی کورههای القایی باقیمانده داشت،که تقریباً ۵۰ تا MTPA75تولید فولاد “خاکستری” در سال ۲۰۱۶را تشکیل میدادند.
برای ترویج ادغام در صنعت،دولت در حال اعمال فشار برای بستن کارخانههای ناکارآمد و تأمین بودجه برای بازآموزی کارکنان است.در دسامبر ۲۰۱۵، رئیسجمهور شیجینپینگ اعلام کرد:“برای ترویج فعال و پایدار بقای اصلح، ما بازار را از طریق ادغام و تملک [M&A]، ورشکستگی و انحلال، شفاف میکنیم.” حرکت برای حذف ظرفیت تابهحال بهشدت بر مناطق شرقی و ساحلی،بهویژه بر استان هبی متمرکز بوده است.همچنین چین مشتاق به ادغام و تملکهای بین منطقهای است،چنانکه توسط ادغام اخیر شرکت بائواستیلو شرکت ووهان برای تشکیل شرکت China Baowu Steel Groupصورت گرفته است. بااینوجود،علیرغم تلاشها برای شدت عمل به خرج دادن در مورد تولید غیرقانونی و بستن ظرفیت منسوخ، انتظار میرود مقابل هچین با ظرفیت اضافی ادامه یابد، زیرا کاهش تقاضا احتمالاً همگام با و یا فراتر از سرعت معقول خواهد بود (شکل۳).
در مواجهه با بازار سخت داخلی، بزرگترین تولیدکنندگان فولاد چین به دنبال صادرات برای تقویت فروش رو به افول بودهاند. بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴،صادرات فولاد چین به حدود ۹۰ میلیون تن متریک (MMT) افزایش یافت. تنهادر سالهای۲۰۱۵ و ۲۰۱۶این کشور رکورد صادرات MMT107، تقریباً ۱۴ درصد از کل تولید خود را برجا گذاشت.سهم قابلتوجهی از این صادرات فقط برای حفظ عملیاتی نگهداشتن کارخانههای چینی بود؛ اما، با بهبود داخلی در سال ۲۰۱۷، تولیدکنندگان چین شروع به کاهش صادرات خودکردهاند.
در تلاش برای محافظت از بازارهای خود در برابر بازارشکنی و روشهای تجارت نامنصفانه،چند منطقه، بهویژه آمریکا و اروپا،به اقدامات و شکایت تجاری متوسل شدهاند.در این مرحله، پرونده۳۳ شکایت تجاری در آمریکا(از ۱۸ مورد در سپتامبر ۲۰۱۶)، که۱۴مورد آن محصولات فولاد یاز چین را هدف گرفته، تشکیلشده است.این روند در اروپا حتی مشهودتر است، که در آن ۱۱ مورد از ۱۵ پرونده شکایت تجاری (از ۱۰ مورد در سال ۲۰۱۶)مربوط به فولاد چین است.در سطح جهانی، تعداد این شکایتها در سپتامبر ۲۰۱۷ در حدود ۱۶۰ مورد، در مقایسه با ۱۰۰ مورد در سپتامبر ۲۰۱۶ بود.با افزایش شکایتهای تجاری، صادرات چین حدود ۳۰ درصد در نیمه اول سال ۲۰۱۷، در مقایسه با نیمه اول سال ۲۰۱۶ کاهش یافت.
شرکتهای فولاد چین،که با چشمانداز ضعیف رشد داخلی مواجهاند، در خارج به دنبال بازارهای صادراتی بیش ازآنچه اکنون هست میباشند.بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶، صنعت بهطورکلیبرای تملک داراییهای خارجی،حدود ۴میلیارد دلار سرمایهگذاری کرد.اهداف اصلی در کشورهای آسهآن و جنوب آفریقا بودهاند، جایی که شرکتهای چینی به دنبال تشکیل شرکت مشترک برای مجتمعهای فولاد و مراکز توزیع فولاد میباشند. همچنین فولادسازان چین به دنبال راههایی برای گسترش زنجیره ارزش خود و حضور بازار در اروپا، و تلاش برای تملک تکنولوژی هستند که بتواند به آنها برای تغییر به محصولات با ارزشافزوده بالاتر کمک کند.
عامل مهمی که مسبب پیچیدگی مسئله اضافه عرضه جهانی میشود،افزایش موجودی آهنقراضه چین است، چون محصولات فولادی در کشور به پایان دوره زندگی خود میرسند و وارد زنجیره ارزش بازیافت میشوند. تا سال ۲۰۲۰، اگر چین همچنان بر تکنولوژی کوره بازی اکسیژنی (BOF) ادامه دهد، ممکن است ظرفیت کافی کوره قوس الکتریکی (EAF) برای فرآوری تمام آهنقراضه قابلدسترس در داخل کشور نداشته باشد.در سال ۲۰۱۷، چین پس از شدت عمل به خرج دادن و بستن ظرفیت تولید کورههای القایی شاهد جهش قابلتوجه آهنقراضهمازاد است. با توجه به اینکه چین بافاصله زیادی بزرگترین واردکننده سنگآهن بوده است،تغییر تدریجی آن به آهنقراضه بازیافتیپیامدهای قابلتوجهی برای بازار جهانی مواد اولیه فولاد خواهد داشت.(برای توضیح بیشتر این موضوع، مقاله “اهمیت فزاینده آهنقراضه فولاد در چین” را ببینید). بهطور خلاصه، ما بر این باوریم که احتمالاً تقاضای واقعی همچنان سقوط خواهد کرد اما نه به طریقی قابلتوجه(تقریباً یک درصد،باقابلیت افزایش از تمرکز دولت چین بر رشد)،درحالیکه تداوم اصلاحات عرضه و ادغام صنعت احتمال بیشتری دارد.